مفهوم مدیریت شهری
مفهوم اصلی مدیریت شهری،اموری که باید مدیریت شود،مسئولیت ووظیفه اصلی مدیران شهری همواره با توجه به سلیقه و عقاید اشخاص مختلف متفاوت بوده و معنای کلی برای فهم و درک این واژگان وجود ندارد .در حالیکه وجود معنی واحد و فرآیندهای استاندارد برای هر کدام از واژگان فوق می تواند در اداره و تصمیم گیریها و ارزیابیهای صحیح در مورد شهرها بسیار مثمر ثمر باشد . بر این اساس هر مدیر با استفاده از خط مشی های درستی که از مدیریت شهری بدست می آورد می تواند پروژه ها را کاراتر انجام دهد و خدمات عمومی بهتر و محیط زیست سالمتر،هدفی واقعی و دست یافتنی تر و در نتیجه شهری زیباتر و اقتصادی تر برای شهروندان بسازد. آشفتگی در معانی این واژه ها مدیران را دچار سر در گمی می کند. با توجه به این گفتارها سؤالات زیر مطرح است. آیا مدیریت شهری صرفاًدر محدوده اختیاراتی که به مسئولان داده می شودقرارمی گیرد؟آیا مدیریت شهری باید از برنامه ریزی و یا سیاستگذاری جدا باشد؟و در نهایت اینکه مدیریت شهری چیست؟این مقاله در صدد است تا پس از مروری کوتاه بر مفاهیم مختلف مدیریت شهری یک مفهوم و معنای واحد برای مدیریت شهری به بحث نهد. سپس اموری که باید مدیریت شود،اهداف مدیریت و مسئولیت پذیری مدیران را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
مفاهیم مختلف مدیریت شهری
استرن (steren) در سال 1993 طی مقاله ای در نشریه شهرها( Cities)بیان می کند که اصول کلی برای فهم مدیریت شهری وجود ندارد ومفهوم اصلی این واژه بسیار گیج کننده است. مدیریت شهری با توجه به سلیقه ها، ادارک افراد وهمچنین اقتضای سیاسی – اجتماعی زمانهای مختلف معانی متفاوت داشته است. چنانچه ما در زمان کنونی نیز این اختلاف معانی ومفهوم را کاملا شاهد هستیم.
از نظر بانک جهانی مدیریت شهری یک فعالیت شبه تجاری برای دولت هاست. به عبارت دیگرمدیریت شهری یعنی اداره امور شهری و کارایی بیشتر برای استفاده از وام های بانک جهانی می باشد. بعضی اوقات مدیریت شهری بعنوان ابزاری برای اجرای سیاستگذاریهای شهری در نظر گرفته می شودکه به مفهوم علم اداره جامعه می باشد.
مدیریت شهری همچنین به معنای تفکر سیستماتیک همه جانبه نگر در امور شهری بیان می شود .و مفهوم و معنایی که اخیراً مدیریت شهری را زیاد تحت تا ثیر قرار داده اینست که مفهوم کلی مدیریت شهری بایستی بر اساس موضوعات و اهداف آن بیان شود. این واژه در بین استادان این رشته مفاهیم دیگری نیز دارد.مثلاً مدیریت شهری بعنوان مدیریت پروژه (راهی برای انجام مؤثر پروژه های شهری)یا مدیریت شهری بعنوان مدیریت توسعه(راهی برای تقاضای روز افزون در شهرها بوسیله کاربری زمین ،ساختمانها و گسترش شبکه ها).یا به عنوان اصطلاحی برای اداره امور عمومی،مدیریت محیط زیست و مدیریت خدمات عمومی نیز استفاده می شود.
در حالیکه یک مفهوم واضح برای مدیریت شهری می تواند ارزش مشخصرا برای فعالیتهای جاری ایجاد کند و مشخص کندکه هر مدیر کدام یک از تجربیاتی که بدست آورده موفق و کدام یک نا موفق بوده است . همچنین بر اساس داشتن یک پایه مشخص مدیر می تواند فعالیتهای خودش را اصلاح کند.یک تصور واضح تر از مدیریت شهری می تواند در دستور العمل های سیاسی آن را به مر حله بالا تر برساند،عدم وجود شفافیت مفهوم مدیریت شهری باعث می شود مدیریت شهری در حالیکه یک سرویس اجتماعی محسوب می شود ولی در خواست اجتماعی همه گیر برای بهبود مدیریت شهری وجود نداشته باشد. زیرا در خواست اجتماعی مستلزم توانایی در ک مفهوم این سرویس اجتماعی است . و مردم بدانند که این سرویسها شامل چه چیزهایی می شود و چه کسی باید آنها را ارائه دهد.
یک معنا برای مدیریت شهری A meaning for urban managemnt
به نظر می رسد که اگر ما مفاهیمی که در مورد اقدامات گذشته و حال انجام می گیردنظیر (طراحی کالبدی،مدیریت پروژه ،علم الاداره،....)رابا هم ترکیب کنیم بیشتر به درد امور شهر خواهد خورد .اگر چه هر گروهی ممکن است خواسته های خود را در تعریف مدیریت اعمال کنند. اما همه گروه های مختلف از مدیریت شهری توقع دارند که سطح زندگی در سکونتگاههای شهری را بالا ببرد .و بطور کلی مدیریت شهری باید شامل موارد زیر باشد.
1.اتخاذ یک دید وسیع و همه جانبه نگر: دیدی که شامل برنامه ها،سیاستگذاریها،اجرای پروژهها و همچنین اداره برنامه ها ،سیاستگذاریها و پروژه ها و توزیع مناسب خدمات و کالاها و در عین حال برنامه ریزی و ساختمان سازی شود.
2. پیگری اهداف :مدیریت به دلایل کافی برای فعالیت خود نیاز به اهداف دارد. این اهداف هستندکه مسائل و موقعیت هایی را که مدیریت باید بر آنها تمرکز کند مشخص می کنند . اهداف همچنین از این جهت که پایه ای برای ارزیابی کارایی و بهره وری محسوب می شود مهم است.
3. احساس مسئولیت: اگر بپذیریم که مدیریت با مفهوم مسئولیت قرابت دارد ، آنگاه نیاز ما برای رسیدن به تعریفی روشن از مدیریت حتی بیشتر می شود. اغتشاش در مفهوم مدیریت شهری مانع ارزشیابی صحیح افراد مسئول می شود. برای واگذاری مسئولیت باید مفهوم مسئولیت به خوبی درک شود تا مدیران با فهم اینکه چه کار باید انجام دهندتوانایی پاسخگویی به در خواستهای مردم را برای بهبود وضعیت محیط شهری داشته باشند.
یک تعریف واحد مدیریت که همه موارد بالا در آن جمع شودعبارتست از پذیرش و فهم مسئولیت مداوم برای رسیدن به یک سری اهداف مشخص،که منتهی به یک هدف اصلی می باشد. این مسئولیت درمورد این است که چه کاری باید انجام شود؟و چگونه نظام دهی برای انجام این کار صورت گیرد؟
اموری که باید مدیریت شود
تنها فضا و کالبد نیست که باید مورد توجه قرارگیرد،بلکه تمام اموری که در محیط شهری وجود دارند باید مورد توجه قرار گیرند .بنابر این کلیه فعالیتهای که در منطقه شهری اتفاق می افتد باید مدیریت شود ،به همان اندازه که دولت خودش به عنوان قسمتی از این موضوع(موضوع مورد مدیریت)محسوب شود.
اگر اینگونه بیان شود که مدیریت شهری باید مدیریت آن قسمتهایی باشد که با آن سر کار دارد آنگاه امور دیگر فراموش می شود. مثلاً مدیریت رشد شهری مدیران رابه سوی نا دیده انگاشتن نیازهای شهری که مدتها بوجود آمده سوق می دهد .
مدیریت بخش عمومی ( ) مدیران را از سیاستها ، برنامه ها ، خدمات و شاید تمام فعالیت هایی که وظیفه عرضه آنها است غافل می گردند . جهت دهی مدیریت به سمت توسعه صرفاً ما را از توجه به نیاز های حال حاضر باز می دارد . پس باید بر کلیه فعالیتهایی که در منطقه شهری اتفاق می افتد مدیریت شود.
فعالیت ها به طور کلی در شهر به دو گروه تقسیم می شود :
1.فعالیتهای جاری در شهر 2.فعالیتهای فرایند – مدیریت .
محدوده قابل تصور برای فعالیتهای جاری زیاد است نظیر تهیه آب ،زه کشی ، فاضلاب ، آتش نشانی ، بهداشت ، حمل ونقل عمومی ...............
فرآیندها می توانند در تمامی فعالیتها که مقتضیات زمان آنها را برای ما مهم ساخته است حضور داشته باشند . این فرآیندها ( ) می توانند این گونه باشند ( تولید عملکرد ، نگهداری ، تامین ، برنامه ریزی) همانند فعالیتهای جاری ، فرآیندها نیز نسبت به شرایط و مقتضیات اهمیت کم یا زیادی خواهند یافت .
برنامه ریزی : تدوین سیاست های لازم برای مدیریت و برای آینده است . برنامه ریزی رابطه متقابلی با سیاستها دارد و بنابراین در این بین اولویت دارترین فعالیت ها مشخص می شوند .
تامین منابع : اطمینان لازم را درمورد تهیه پول ، مواد، تسهیلات ، پرسنل ،......... جهت انجام صحیح تکلیف هارا فراهم می کند .
تولید عملکرد: منابع مختلفی را به کار می گیرد تا تسهیلات کالبدی و گروه های مختلف ، تجهیزات و موسسات اداری و اجتماعی که تکلیف های لازم دارند ، ایجاد شوند .
نگهداری : منابع را در جهتی هدایت می کند که به تغذیه پرسنل ، تسهیلات کالبدی ، موسسات بپردازند ، تا آنها به طور مداوم به وظیفه خود عمل کنند .
اهداف مدیریت شهری
اهداف به مدیریت معنا می بخشند . بدون آنها تعیین مسائل ، مشکلات و فرصت ها ممکن نیست ، زیرا آنها هستند که مشخص می کنند چه چیز ی لازم و چرا لازم است .مشخص می کنند که چه نوع فعالیتی در شهر باید مد نظر و توجه قرار گیرد . کیفیت یک مدیریت ، با ارزیابی نتایج بدست آمده در مقابل اهداف ، مشخص می شود . بنابراین شرایط بد زندگی شهری در بسیاری از نقاط نشانه ضعف مدیریت نیست بلکه ممکن است اهداف به درستی و خوبی مشخص نشده باشد . به عنوان مثال اگر تبعیض نژاد ی یک هدف باشد می توان گفت که شهرهای آفریقای جنوبی خوب مدیریت می شوند . اهداف مدیریت شهری نیز مانند خود مدیریت تعریف شفافی ندارند . بعضی از افراد بهره وری و کارایی را هدف مدیریت شهری و دولت های محلی را به عنوان تولید کننده خدمات می دانند. اما بهره وری و کارایی نمی توانند ایجاد کننده اهداف برای مدیریت مناطق شهری باشند ، بهره وری منابع را در جهت چه نتیجه ای استفاده کند ؟کارایی برای رسیدن به چه ؟
دولتها نیز کافی نیستند زیرا مشخص نمی کنند که یک دولت کارآمد باید دقیقاً به چه نتایجی دست یابد . مشارکت گروه های مختلف که شهر را می سازند نیز به عنوان فاکتور دیگر برای مدیریت شهری بیان می گردد . آنگاه این سوال مطرح می شود که اهداف کدام یک از گروه ها مشارکت را می توان به عنوان اهداف کارایی ف بهره وری و شفافیت در نظر گرفت .
اگر مدیریت شهری به معنای بر عهده گرفتن یک مسئولیت مداوم برای رسیدن به اهداف معین باشد و در صورتی که به سکونتگاه های مختلف توجه کنیم ، واکنش مناسب از جایی به جایی و از زمانی به زمان دیگر متفاوت است و هر بافت با توجه به خصوصیات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و کالبدی خاص خودش اهداف را در مدیریت شهر سازمان می دهد .
آنچه معلوم است این که یک طیف از اهداف وجود دارد که می توانند مدیریت شهری را هدایت کند .
مسئولیت پذیری گستره و عمق مسئولیتی که بر عهده فردی قرار می گیرد به موضوعات اهداف مسئولیت بستگی دارد .محدوه مسئولیتی که با این تعریف تعیین میشود وسیع تر از آ ن اندازه ای است که تو سط تفویض اختیار یا ماموریت محول شده و یا عرف و سنت مشخص می کند .
تنها ماهیت و معنای مدیریت مهم نیست. این که مدیریت به وسیله چه کسی انجام می شود نیز مهم است . بدین ترتیب به مدیریت فعالیت هایی را مد نظر قرار می دهد که با اهداف و مقتضیات زمان مطابقت داشته باشد . کسانی که مدیریت می کنند لازم نیست که حتماً خودشان انجام این تکلیفها و فرآیندها را بر عهده بگیر ند .
مسئولیتهای مدیر می تواند فراتر از نظارت بر عملکرد زیر دستانش باشد یعنی مدیریت به معنای انجام یک کار مشخص به وسیله دیگران باشد .
اجبار یا کنترل تنها راه حل نمی تواند باشد و آنها باید راهنمایی و هدایت شوند. همچنین با متقاعد سازی و به هیجان در آوردن افراد به آنها انگیزه داد . در مورد مسئولیت مدیریت شهری آنچه مسلم است دولت مدیریت مناطق شهری را در جایی که بالفعل امکان آن باشد انجام خواهد داد .موسسات بخش خصوصی جز با پول برای انجام فعالیت ها برانگیخته نمی شوند و موسسات بخش اجتماعی نیز فراتر از میزان تکلیفی که بر عهده آنها است انجام نمی دهند.با توجه به مسائل گفته شده برای مدیریت شهری یک تمامیت یا مدیریت واحد را نمی توان در نظر گرفت. واگر مسئولیت مدیریت شهری به چند وزارتخانه مستقل که هر کدام جدا از هم عمل می کنند سپرده شود ، وزارتخانه ها نیز با هم دیدگاه مشترک در مورد اهداف مدیریت نخواهند داشت و غیر جامع تر از زمانی خواهد بود که یک مدیریت واحد کامل وجود داشته باشد . پس سوال مهم این است که مسئولیت مدیریت شهری بر عهده چه کسی است ؟
نتیجه
پس از سالها سر در گمی وجود یک تعریف مشترک از مدیریت شهری ضروری است .تعریف این مفهوم می تواند کیفیت هایی را که یک مدیر باید بهبود ببخشد مشخص کند . این تعریف همچنین مشخص می کند شهروندان از موسسات چه انتظاراتی را برای بهبود کیفیت زندگی خود باید داشته باشند .مهم ترین عامل برای بهبود کیفیتهای مدیریت شهری همانا احساس مسئولیت می باشد .بک احساس بر انگیخته که سعی می کند همه هزینه ها و تلاشهای انسانی موجود در شهر را با هم هماهنگ نماید .یعنی نظارت می کند که فعالیت هایی که با اهداف از پیش تعیین شده هستند در شهر به خوبی انجام شوند و این یک رویکردی است که تا کنون تحقق نیافته است . تا مسئولین هدف خود را انجام سود مند و با کیفیت فعالیت ها قرار دهند ، به جای این که فقط به فکر انجام فعالیت هاباشند .
در مورد مفهوم مدیریت شهری چالش اصلی در این نیست که موسسات شهری مهارت بالاتر یا اطلاعات بیشتر بدهیم بلکه همراه با دادن مهارت و اطلاعات به آنها بیاموزیم که مسئو لیت کار های خود را بپذیرند.
.اگرانتقادیاپیشنهادی درخصوص این وبلاگ دارید می توانیدبامن درمیان بگذارید.باتشکر